هوش مصنوعی:
متن بیانگر اندوه و بیقراری فردی است که از دست دادن عزیزی را تجربه کرده و به فلسفهی زندگی و مرگ میاندیشد. او از نادیده گرفتن جهان و عمر کوتاه انسان سخن میگوید و تأکید میکند که تا زمانی که از نفس خسیس رها نشویم، جان نفیس در نجاست گم میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، موضوعاتی مانند مرگ و اندوه ممکن است برای سنین پایینتر سنگین و نامناسب باشد.
سوگواری مردی که بیقرار و پند بیدلی به او
از پس تابوت میشد سوگوار
بیقراری، وانگهی میگفت زار
کای جهان نادیدهٔ من چون شدی
هیچ نادیده جهان بیرون شدی
بیدلی چون آن شنید و کار دید
گفت صد باره جهان انگار دید
گر جهان با خویش خواهی برد تو
هم جهان نادیده خواهی مرد تو
تا که تو نظارهٔ عالم کنی
عمر شد کی درد را مرهم کنی
تا نپردازی تو از نفس خسیس
در نجاست گم شد این جان نفیس
بیقراری، وانگهی میگفت زار
کای جهان نادیدهٔ من چون شدی
هیچ نادیده جهان بیرون شدی
بیدلی چون آن شنید و کار دید
گفت صد باره جهان انگار دید
گر جهان با خویش خواهی برد تو
هم جهان نادیده خواهی مرد تو
تا که تو نظارهٔ عالم کنی
عمر شد کی درد را مرهم کنی
تا نپردازی تو از نفس خسیس
در نجاست گم شد این جان نفیس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت مردی گران جان که در بیابان به درویشی رسید
گوهر بعدی:حکایت غافلی که عود میسوخت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.