۱۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۹

پیر میخانه کند بر رخ اگر در بازم
حاصل هر دو جهان در قدمش در بازم

سازگار ار نشود گردش این نیلی خم
با خم باده و با گردش ساغر سازم

عشق خود پرده در آمد چه کنم ورنه بسی
جهد کردم که مگر فاش نگردد رازم

عاشق ور ندم بدنام و خوشم کز دگران
بهمین مرتبه در کوی مغان ممتازم

بجهان آمدم و رفتم و در وانشدم
نه ز انجام خود آگاه، نه از آغازم

خوارم ار در نظر شیخ عجب نیست نشاط
بخرابات بیا تانگری اعزازم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.