هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و ناله‌های درونی شاعر است که با خیال معشوق شب‌ها و سحرها را سپری می‌کند. شاعر خود را بی‌خود، بی‌خبر، عاجز و ضعیف توصیف می‌کند و از هنرهای خود سخن می‌گوید. او از دیاری دیگر آمده و به دنبال ترجمانی است که خبرهایش را بازگو کند. شاعر از روزگاری سخن می‌گوید که در دیده‌اش گهرها دارد و از راه طولانی عدم تا وجود عبور کرده است. او از خطرهای راه می‌گوید و امید به پیروزی دارد. در نهایت، شاعر به خدمت سایه و امید به ثمر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه، عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸۰

ناله ها بر لب و از ناله اثرها داریم
با خیال تو چه شبها چه سحرها داریم

بیخود و بیخبر و عاجز و مسکین و ضعیف
بخر ای خواجه ببین تا چه هنرها داریم

از دیار دگریم آمده سوی تو، کجاست
ترجمانی که بگوید چه خبرها داریم

یک نظر بیش بلعل تو ندیدیم و کنون
روزگاریست که در دیده گهرها داریم

از عدم تا بوجود اینهمه ره آمده ایم
می ندانیم در این ره چه ضررها داریم

از عدم تا بوجود اینهمه ره باید رفت
دیر شد دیر که در پیش سفرها داریم

بار بگذارو گرانی بنه ای دل که براه
گر سبکبار نباشیم خطرها داریم

چند روزیست که بر عقل بهمدستی عشق
غارت آورده و امید ظفرها داریم

خدمت سایه کشد تا بر خورشید نشاط
نخلها کشته و امید ثمرها داریم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.