هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید و خود را گدایی می‌داند که عزم دیدار پادشاه (معشوق) را دارد. او از زیبایی معشوق و اشتباه گرفتن صورتش با ماه می‌گوید و از عشق بی‌نظیرش سخن می‌راند. شاعر با وجود احساس ناتوانی در برابر جذابیت معشوق، امیدوار است و عشق خود را بی‌چشمداشت می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گدایی عشق و اشتباه گرفتن معشوق با ماه نیاز به درک ادبی و عاطفی更深‌داشتن دارد.

شمارهٔ ۲۰۶

چه غم ار نه برگ و باری و نه زاد راه دارم
منم آن گدا که عزم در پادشاه دارم

نظری برویش امشب نظری بماه دارم
که میان ماه و رویش بسی اشتباه دارم

من اگر بدم چه باکم که تویی بدین نکویی
چه نکوییم از این به که تو نیکخواه دارم

برخ از هجوم زلفت نبود مجال دیدن
که میان روز روشن دو شب سیاه دارم

نظر ار کنم برویت اثری ز من نماند
بتو زحمتی که دارم به یکی نگاه دارم

چو گدای روستایی که ببزم شه در آید
چه کنم ادب ندانم که چسان نگاه دارم

چه زیان بمن که از من اثری بجا نماند
که امید باز گشتن نه بجایگاه دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.