هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به اظهار بندگی و فرمانبرداری خود از معشوق یا شخصیتی برتر میپردازد. او خود را همچون سایهای مطیع و دنبالهروی معشوق توصیف میکند که در هر حالتی پیرو اوست و وجودش بدون معشوق بیمعناست. شاعر از فضل و احسان معشوق سخن میگوید و خود را شرمندهی این لطفها میداند.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عرفانی و ادبی پیچیدهای است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات عمیق، فهم شعر را برای سنین پایینتر مشکل میکند. نوجوانان و بزرگسالان با دانش ادبی بیشتر میتوانند از زیباییهای این شعر لذت ببرند.
شمارهٔ ۲۰۷
همین نه بنده ی حکم و مطیع فرمانم
چو سایه بر اثر آفتاب تابانم
چو او بکوی در آید ببام دارم جای
چو او ببام کند جای من در ایوانم
اگر بخواند در پیشتر نیارم رفت
و گر براند دوری نباشد امکانم
گهی زهمرهی او بکوه همسنگم
گهی ز پیروی او بخاک یکسانم
بزلفی ار گذرد لعبگاه اهرمنم
برویی ار نگرد جلوه گاه یزدانم
گذر بباغ کند عیب ساز خاربنم
قدم بباغ نهد عطر بخش ریحانم
نه راحتی بگلستان نه زحمتی از دشت
تفاوتی نکند گلبن از مغیلانم
عنان کشیده روم، کز شمار همراهان
کسی نماند که تاب آورد بجولانم
چو میخرند بهیچم گران خرید و کنون
اگر بهردو جهانم فروشد ارزانم
به بندگیش که شرمنده ام زخواجه نشاط
که من نه در خور این پایه فضل و احسانم
چو سایه بر اثر آفتاب تابانم
چو او بکوی در آید ببام دارم جای
چو او ببام کند جای من در ایوانم
اگر بخواند در پیشتر نیارم رفت
و گر براند دوری نباشد امکانم
گهی زهمرهی او بکوه همسنگم
گهی ز پیروی او بخاک یکسانم
بزلفی ار گذرد لعبگاه اهرمنم
برویی ار نگرد جلوه گاه یزدانم
گذر بباغ کند عیب ساز خاربنم
قدم بباغ نهد عطر بخش ریحانم
نه راحتی بگلستان نه زحمتی از دشت
تفاوتی نکند گلبن از مغیلانم
عنان کشیده روم، کز شمار همراهان
کسی نماند که تاب آورد بجولانم
چو میخرند بهیچم گران خرید و کنون
اگر بهردو جهانم فروشد ارزانم
به بندگیش که شرمنده ام زخواجه نشاط
که من نه در خور این پایه فضل و احسانم
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.