هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات و افکار خود درباره جدایی از دنیای مادی و پناه بردن به دیوانگی و می‌نوشی سخن می‌گوید. او از زاهدانی که در مجلس او حاضر نمی‌شوند ناراحت نیست و ترجیح می‌دهد به جای خانه به میخانه برود. همچنین، او از فرسودگی و ناپایداری زندگی خود می‌گوید و تصمیم می‌گیرد از همه چیز و همه کس دوری کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و دیوانگی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۰۸

هوسی کرده ام امروز که دیوانه شوم
دست دل گیرم و از خانه به ویرانه شوم

زاهد از مجلس ما گر نرود گو نرود
خانه بگذارم و از خانه به میخانه شوم

سست شد پایه و هم رخنه در افتاد به سقف
پیشتر زانکه فرود آید از این خانه شوم

زحمت خصم کنم کوته و از رحمت دوست
قصه ها سازم و ز افسانه به افسانه شوم

یار یار دگر و خصم دگر خصم نشاط
وقت آنست که من از همه بیگانه شوم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.