هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تصمیم خود برای ترک میخانه و عاقل شدن سخن می‌گوید، اما عشق و دلبستگی به معشوق او را دیوانه می‌کند. او با وجود تلاش برای پرهیز از می، دوباره به سمت میخانه کشیده می‌شود و در نهایت، عقل را کنار می‌گذارد و مستی و شادی را برمی‌گزیند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مستی و می‌نوشی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۰۹

گفتم از میکده یکچند سوی خانه شوم
مستی از سر نهم و عاقل و فرزانه شوم

حلقه زد بر در دل سلسله ی طره ی دوست
چکنم قسمتم اینست که دیوانه شوم

خمی از باده بکاشانه نهان ساخته ام
گو دو روزی نتوانم که بمیخانه شوم

رهنمایی کنمش تا بسر گنج مراد
دست دل گیرم و ویرانه بویرانه شوم

زین پس از من طمع عقل مدارید که من
فرض تر دارم ازین کار که فرزانه شوم

از نشاط این چه توقع که غمین بنشیند
قدحی برکشم و سر خوش و مستانه شوم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.