هوش مصنوعی:
شخصیتی خوابآلود و افسرده با چهرهای برافروخته و قدح شراب در دست، از دردهای جهان میگوید و به مخاطب توصیه میکند تا با نگاهی تازه به گناهان و ثوابهای آلوده بنگرد. اشارههایی به خرابات و پیر آن دارد و از رازهایی سخن میگوید که هنوز قابل بیان نیستند. در پایان، صحبت از شاهی میشود که با شتابی هراسانگیز از در وارد میشود.
رده سنی:
18+
متن دارای مضامین عرفانی و نمادین است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین اشارههای مستقیم به شراب و میگساری ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۲۳۱
دوش آمد ببرم می زده خواب آلوده
چهره افروخته، خوی کرده، عتاب آلوده
شیشه در دست و قدح بر کف و بگشوده نظر
لب شکر شکن آن لعل شراب آلوده
گفت ای خفته ی آشفته ز اندوه جهان
حیف نبود چو تویی غمزده خواب آلوده
قدحی در کش و از دیده ی عفوش بنگر
تا ببینی چه گنه های ثواب آلوده
بر در پیر خرابات نگیرند بهیچ
خرقه ای را که نباشد بشراب آلوده
رازم از پرده برافتاد و دریغا که هنوز
نتوان گفت بدان طفل حجاب آلوده
سحری بیخبری گفت بگو چرخ چراست
چاک بر سینه و رخساره تراب آلوده
گفتم آمد ز در شاه نبینی که همی
همچو دهشت زد گانست شتاب آلوده
چهره افروخته، خوی کرده، عتاب آلوده
شیشه در دست و قدح بر کف و بگشوده نظر
لب شکر شکن آن لعل شراب آلوده
گفت ای خفته ی آشفته ز اندوه جهان
حیف نبود چو تویی غمزده خواب آلوده
قدحی در کش و از دیده ی عفوش بنگر
تا ببینی چه گنه های ثواب آلوده
بر در پیر خرابات نگیرند بهیچ
خرقه ای را که نباشد بشراب آلوده
رازم از پرده برافتاد و دریغا که هنوز
نتوان گفت بدان طفل حجاب آلوده
سحری بیخبری گفت بگو چرخ چراست
چاک بر سینه و رخساره تراب آلوده
گفتم آمد ز در شاه نبینی که همی
همچو دهشت زد گانست شتاب آلوده
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.