هوش مصنوعی: این شعر از شب نومیدی و صبح امید سخن می‌گوید و به نویدهای باد سحری و عشق به دوست اشاره دارد. شاعر از صبر در برابر سختی‌ها می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها امیدش به دوست است. همچنین، او از رازهای نهفته در دل و وفاداری بی‌قید و شرط سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی این شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۲۳۷

دارد شب نومیدی ما صبح امیدی
باد سحری میدهد از غیب نویدی

غازی ز پی دشمن و ما را برخ دوست
هر لحظه نگاهی و در آن اجر شهیدی

از لطف بنالیم و ز بیداد ننالیم
کز دوست نداریم بجز دوست امیدی

تا نشکنی آگاه نگردی ز دل ما
قفلیست که در وی نفتد هیچ کلیدی

گر تیر زنی دیده نپوشیم که باشد
هر تیر بریدی ز تو هر زخم نویدی

یکچند نشاط از سخن بیهده بس کن
ای بس که همی گفتی و ای بس که شنیدی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.