هوش مصنوعی: این متن شعری است که بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و ناامیدی است. شاعر از دوگانگی در رفتار معشوق شکایت دارد که گاه او را منع می‌کند و گاه تشویق، گاه اختیار می‌دهد و گاه بی‌اختیار می‌کند. همچنین، شاعر از انتظارهای طولانی و وعده‌های تحقق‌نیافته معشوق می‌نالد و از احساس خواری و نومیدی خود سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر به عشق و وفاداری خود پایبند است و از غم هجران و دوری یار شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، موضوعات ناامیدی و غم عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۲۴۲

هم ز کارم منع کردی هم بکارم داشتی
اختیارم دادی و بی اختیارم داشتی

میشود عمری که دارم انتظار وعده ای
یاد آن کز وعده ها در انتظارم داشتی

آمد و جان در رهش افشانده بودم دید و گفت
آخر این بود آنچه از بهر نثارم داشتی

نه سزای جرم و نه پاداش خدمت دادیم
کاش میگفتی که از بهر چه کارم داشتی

کرده بودم خو بنومیدی دگر امشب ببزم
یک نگه کردی و باز امیدوارم داشتی

پیش هر کس خوار کردم ای وفاداری ترا
خود سزایم بود اگر زینگونه خوارم داشتی

ای غم عشق ایمنی بادت ز پند عاقلان
کایمن از غمهای دور روزگارم داشتی

جز نثار مقدمش جان دادنم لایق نبود
ای غم هجران خجل از روی یارم داشتی

نام یار از بیخودی بردم ببزم خود نشاط
تا چه خواهی گفت اگر گوید چه کارم داشتی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.