۲۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲

طالب من گر شود یک ره کسی
راهها بنمایمش هر سو بسی

چون مرا بشناسد از آیات من
عاشق آید بر صفات ذات من

شد چو عاشق وزمن آگه شد همی
زان پس او را زنده نگذارم دمی

بس عجب نبود اگر کشتم منش
عاشق است و لازم آمد کشتنش

کشتن عاشق بهر مذهب رواست
خاصه این عاشق که معشوقش خداست

پس مرا ز آیین دین مصطفا
بر شهید خویش باید خونبها

وانکه هم منظور و هم مقبول من
گشت ز انسان تا که شد مقتول من

هر دو عالم نیست خونش را بها
غیر من او را نشاید خونبها

هم منم دل برده، هم بیدل منم
هم منم مقتول و هم قاتل منم

کی سزا بینم بجای خویشتن
دیگری را خونبهای خویشتن

خویش را نه رایگانی بخشمش
کشته ام تا زندگانی بخشمش

کشته ی عشق ار شوی زنده شوی
تا ابد باقی و پاینده شوی

عشقبازی را شعار دیگر است
رسم او رسم دیار دیگر است

بی سبب با دوستاران دشمن است
دشمنی او همین تا کشتن است

کشتگان خویش را شد دوستار
گر کشد عشق ای خوشا آن اعتبار

این بود آیین عشق،این کیش عشق
چاره جز مردن نباشد پیش عشق

هم نهان دارد بمردن زندگی
هم خداوندی نهان در بندگی

عشق اگر میراندت روزنده باش
ور خداوندی بخواهی بنده باش

بندگی ما و تو نی بندگیست
حاصل این تا ابد شرمندگیست

بندگی چبود خدا را یافتن
از خودی سوی خدا بشتافتن

هر چه جز حق از میان برداشتن
بندگی هم برکران بگذاشتن

نه عمل را راه در این شاهراه
علم را نه بار در این بارگاه

مدرکات ما همه وهم و خیال
حق تعالی شانه ی عما یقال

چون رسید اینجا سخن خاموش شو
لب ببند و پای تا سر گوش شو

رازهای نا شنیده گوش دار
لیک در گفتن زبان خاموش دار

از مقیمان در میخانه ام
میرسد هر دم زنو پیمانه ام

در درون میکده آوازهاست
بر زبان چنگ و نی خوش رازهاست

رازها می آیدم زانجا بگوش
لیک میگوید سروشم شو خموش

باز ساقی ساغرم لبریز کرد
ز آتشین آبیم آتش تیز کرد

کوه از یک قطره می مدهوش شد
کی توانم من دگر خاموش شد

می ندانم محرم از نامحرمی
هر که خواهد گو بیا بشنو همی

راز خوبان را چرا باید نهفت
راز ما بد سیرتان باید نهفت

راز خوبان را نهفتن کی رواست
رازهای ما نهفتن را سزاست

خوبرو را روی بی پرده نکوست
آنکه در پرده بباید زشتروست

ماه کی باشد روا در زیر میغ
میغها پنهان بباید ای دریغ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.