هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات خود درباره ناکامی‌ها، درماندگی و بی‌پناهی سخن می‌گوید. او از این که دیگران به خواسته‌های خود رسیده‌اند، اما خودش ناکام مانده، گلایه می‌کند. همچنین از بی‌عدالتی و رانده شدن از درگاه بزرگان شکایت دارد و خود را بنده‌ای بیشرم و گستاخ خطاب می‌کند که از لطف سلطان بی‌بهره مانده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین لحاظ شکایت‌آمیز و ناامیدانه آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۸

این منم کاینسان خجل از خاک توس
میبرندم! این دریغ وای فسوس

بیخود و درمانده و سر گشته ام
خشک لب از طرف جوبر گشته ام

هر کسی کز طرف جو کامی گرفت
بر مراد کام خود جامی گرفت

در خور جامی نیامد کام من
لایق سنگی نشد هم جام من

شرح اوصاف گلم رهزن شده
لیک بسته چشم و در گلشن شده

بازگشته از گلستان خوار و زار
خود چه یا بد کور از گل غیر خار

گشته یوسف را خریدار از کلاف
رانده با رخش اسب چو بین در مصاف

کیستم من رهروی بی راحله
کیستم من واپسی از قافله

بنده ای در کار خود درمانده ای
از در صاحب بخواری رانده ای

بنده ی بیشرم و گستاخ و جسور
با که آوخ با خداوندی غیور

مستمندی خسته مسکینی غریب
از صلای عام سلطان بی نصیب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.