۲۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵

در گذشتی از من ای رب رحیم
بازگشتم من بعصیان قدیم

چون ندیدی چاره ای در کار من
گشتی از رحمت تو خود ستار من

تا نبیند عیب من غیر از تو کس
پرده ها بستی بکارم پیش و پس

ای تو ستار عیوب بندگان
عیب ما و حسن خود کردی نهان

گر نمیبستی تو بر روی نکو
پرده ها از نور و ظلمت تو بتو

هوشها در پرده ی مستی نبود
نیستها در جلوه ی هستی نبود

میگشودی پرده گر از روی خویش
مینمودی گر رخ نیکوی خویش

نیکویی بر خلق پیدا میشدی
کس بزشتی از چه پیدا میشدی

من که دیدستم بخود ستاریت
کی شوم نومید از غفاریت

خلق را بستی زعیبم چشم و گوش
ای خدا عیب من از خود هم بپوش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.