هوش مصنوعی: مردی بدون سرمایه، خر همسایه‌اش را قرض گرفت و به آسیاب برد. در آنجا خر توسط گرگ خورده شد. روز بعد، مرد و همسایه‌اش نزد میر (قاضی) رفتند تا درباره تاوان خر تصمیم بگیرند. میر حکم کرد که تاوان بر عهده گرگ است و هر دو طرف باید از گرگ طلب کنند. سپس متن به موضوعاتی مانند عدالت، سرنوشت و رفتار انسان‌ها در شرایط مختلف اشاره می‌کند.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم اخلاقی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان زیر 12 سال پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عدالت و سرنوشت نیاز به درک عمیق‌تری دارند که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

حکایت مردی که خری به عاریت گرفت و آنرا گرگ درید

بود در کاریز بی‌سرمایه‌ای
عاریت بستد خر از همسایه‌ای

رفت سوی آسیا و خوش بخفت
چون بخفت آن مرد حالی خر برفت

گرگ آن خر را بدرید و بخورد
روز دیگر بود تاوان خواست مرد

هر دو تن می‌آمدند از ره دوان
تا بنزد میر کاریز آن زمان

قصه پیش میر برگفتند راست
زو بپرسیدند کین تاوان کراست

میر گفتا هرک گرگ یک تنه
سردهد در دشت صحرا گرسنه

بی شک این تاوان برو باشد درست
هردو را تاوان ازو بایست جست

با رب این تاوان چه نیکو می‌کند
هیچ تاوان نیست هرچ او می‌کند

بر زنان مصر چون حالت بگشت
زانک مخلوقی به دیشان برگذشت

چه عجب باشد که بر دیوانه‌ای
حالتی تابد ز دولت خانه‌ای

تا در آن حالت شود بی‌خویش او
ننگرد هیچ از پس و از پیش او

جمله زو گوید، بدو گوید همه
جمله زو جوید، بدو جوید همه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت دیوانه‌ای که از سرما به ویرانه‌ای پناه برد و خشتی بر سرش خورد
گوهر بعدی:قحطی مصر و مردن مردم و گفتهٔ مرد دیوانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.