هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر عاشق سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند موج، آینه، شمع و دریا، حالات عاشقانه و حیرتانگیز خود را بیان میکند. همچنین، از مفاهیمی مانند عشق، حیرت، غم و جنون در شعر استفاده شده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند جنون و غم شدید نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد.
شمارهٔ ۳۸
ای ز موج طلعتت نظاره در گرداب ها
حیرت آئینه باشد شوخی سیماب ها!
احتیاجی نیست در کویش به شمع دل مرا
شمع را نوری نباشد در شب مهتاب ها
فرش مخمل می کند سامان غفلت دم به دم
می شود تعبیر حیرت عاقبت این خواب ها
طرفه آهنگی بود ساز نوای عشق را
ای خوش آن مطرب که دارد نغمه زین مضراب ها!
ابرویش در دعوی عشقم شهادت می دهد
راحتی چون من ندارد زاهد از محراب ها!
اشک عشاق از غمش امروز طوفان می کند
می شود دریا به هر جا جمع گردد آب ها
کم ز مجنون نیستم طغرل به صحرای جنون
خوانده ام درس غمش را جمله فصل و باب ها!
حیرت آئینه باشد شوخی سیماب ها!
احتیاجی نیست در کویش به شمع دل مرا
شمع را نوری نباشد در شب مهتاب ها
فرش مخمل می کند سامان غفلت دم به دم
می شود تعبیر حیرت عاقبت این خواب ها
طرفه آهنگی بود ساز نوای عشق را
ای خوش آن مطرب که دارد نغمه زین مضراب ها!
ابرویش در دعوی عشقم شهادت می دهد
راحتی چون من ندارد زاهد از محراب ها!
اشک عشاق از غمش امروز طوفان می کند
می شود دریا به هر جا جمع گردد آب ها
کم ز مجنون نیستم طغرل به صحرای جنون
خوانده ام درس غمش را جمله فصل و باب ها!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.