۲۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶

حیات طغرل از عشق حبیب است
جفای طغرل از دست رقیب است

بود طغرل اسیر زلف جانان
به طغرل هر چه آید یا نصیب است

دمی آ سوی بیماران عشقت
که بیمار انتظار اندر طبیب است

بیا ای جان به استقبال بیرون
که جانان سوی ما آید قریب است

چرا از هجر او چون نی ننالم
که چون مهجور بی صبر و شکیب است!

یکی آید به سوی کلبه من
نوازش های او بهر غریب است

ندانم خواب با افسانه طغرل
همی گویم دعا گویش نقیب است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.