هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است که در آن، شاعر تمام زیبایی‌ها و مقدسات دنیا را در معشوق خود خلاصه می‌کند و هیچ چیز دیگری را برابر با او نمی‌داند. او از کعبه، دیر، حرم، مسجد و محراب به عنوان نمادهایی یاد می‌کند که در برابر معشوق بی‌ارزش هستند. شاعر همچنین از دل مجروح خود می‌گوید که هر لحظه درگیر عشق و سودای معشوق است و هیچ زیبایی دیگری مانند زلف معشوق را نمی‌بیند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، این نوع شعرها معمولاً برای سنین بالاتر که درک بهتری از عواطف و احساسات پیچیده دارند، مناسب‌تر هستند.

شمارهٔ ۹۱

حاجت من در دو عالم جز گل روی تو نیست
روضه رضوان من غیر از سر کوی تو نیست!

از طواف کعبه و دیر و حرم ما را چه حظ؟!
مسجد و محراب من غیر از سر کوی تو نیست!

یکدمی آسوده نبود این دل مجروح من
لحظه ای خالی ز سودای تکاپوی تو نیست!

آب و تاب سنبل زلف بتان دیدم ولی
پیچ و تاب طره مرغوله موی تو نیست!

با نگاهی خانه دل را منور می کنی
وه که کحل دوستی در چشم جادوی تو نیست!

چشم عبرت را کشادم با تماشای چمن
قامت شمشاد همچون قد دلجوی تو نیست!

دیده ام امروز یک یک شاعران روزگار
شاعری چون طغرل زار و دعاگوی تو نیست!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.