هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، توصیف کننده احساسات شاعر نسبت به معشوق است که با ناز و جلوه‌گری می‌آید و می‌رود، اما تأثیر عمیقی بر قلب و روح شاعر می‌گذارد. شاعر از عشق، زیبایی، و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و از عناصری مانند زلف پریشان، سیلاب اشک، و ویرانی قصر دل برای بیان احساساتش استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۹۵

آمد و در پیش من از ناز جولان کرد و رفت
خاطرم را همچو زلف خود پریشان کرد و رفت

بس که سیلاب سرشکم آمد از جوش غمش
قصر بنیاد دلم را سخت ویران کرد و رفت

دوش دیدم در چمن از ناز او را جلوه گر
دست ما اندر گریبان گل به دامان کرد و رفت

بودم ایمان اگر چه در پیغمبر حسنش ولی
کفر زلفش آمد و تاراج ایمان کرد و رفت

دیشب از لعل بدخشان شد حکایت لعل او
خنده ای از ناپسندی در بدخشان کرد و رفت

برقع از رخ برفکند و چهره خود را نمود
طاقت و صبر و قرارم بر دو سامان کرد و رفت

کرد با نیم نگه جان مرا از تن برون
مشکل سخت مرا بسیار آسان کرد و رفت

تا به عرض جلوه آمد در چمن روی گلش
بلبل شوریده را در باغ نالان کرد و رفت

ای خوشا طغرل که بیدل می سراید مصرعی
خانه دل در سر ره بود ویران کرد و رفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.