هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند عشق، ایمان، تسلیم، و جستجوی معنویت می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند عشق الهی، تواضع، و رنج‌های راه عشق سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات تاریخی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۹۴

شب که در دل عکس خورشید رخ او جا گرفت
ظلمت هر ذره ام باج از ید بیضا گرفت

سرفرازان را به عالم جو تواضع چاره نیست
درس تعلیم ادب می باید از مینا گرفت!

در طریق عشق از سعی طلب غافل مباش
موج با این جهد آخر دامن دریا گرفت!

کفر و ایمان هر دو یکسان است اندر چشم من
از می او بر سرم این نشئه تا بالا گرفت

سوزن مرهم اگر باریک از فکر من است
خار راه عشق را کی می توان از پا گرفت؟!

در دبستان جنون بودم به مجنون هم سبق
من مقیم شهر گشتم او ره صحرا گرفت

رحم نامد با تو هیچ از ناله های زار من
از دلت تعلیم سختی شیشه خارا گرفت

پرسش بیمار باید کرد گر خود دشمن است
هیچ نشنیدی سکندر چون سر دارا گرفت؟!

تا شدم رمز آشنای نقطه های بی نشان
صید معنی طغرلم از پنجه عنقا گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.