هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، توصیفی زیبا و پراحساس از معشوق و جمال او ارائه می‌دهد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند زلف سمن‌بوی، لعل شکرخا، و بهارستان گلزار، زیبایی معشوق را ستایش می‌کند. همچنین، احساسات عمیق عاشقانه، انتظار و حسرت دوری از معشوق را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۹۷

پریشان جعد سنبل از سر زلف سمنسایت
گشاده غنچه از خندیدن لعل شکر خایت

بود نظاره چون آئینه لذتگیر دیدارت
سراپا دیده نرگس بود محو تماشایت

بهارستان گلزار جمالت عالمی دارد
سری کو تا بود خالی ز سودای تمنایت؟!

روی دور از برم جان از تنم آید برون آندم
بیا تا جان دمد در تن ز طرز آمدن هایت!

به راهت ز انتظاری دیده ما شد سفید اینجا
ببخشا توتیای دیده از خاک کف پایت!

ز حسرت مردم ای بدخو نشینی چند با تنها
بود آیاکه من بینم تو را خالی ز تنهایت؟!

به دل مهر تو دارد طغرل از اغیار پنهانی
بیا سویم الفاسا میان جان دهم جایت!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.