۱۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰

هر کس که باشد همخانه صبح
چون مهر گردد پروانه صبح

دارد ز مستی چون بحر مواج
اندر دهن کف دیوانه صبح

در آخر شب زنهار گوئید
با گوش خورشید افسانه صبح

مشاطه را گو سازد مطرا
گیسوی شب را از شانه صبح

فرض است با ما ناآشنائی
هر کس که باشد بیگانه صبح

در بزم امکان بی سعی و کوشش
واصل نگردد جانانه صبح

غافل مباشید یاران که دارد
گنج فراوان ویرانه صبح!

صد خوشه خرمن حاصل توان داد
در مزرع دل از دانه صبح

در سینه جا کن هر گه که گوید
درس ادب را فرزانه صبح

نظاره می کن مانند طغرل
از روزن دل کاشانه صبح!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.