هوش مصنوعی:
این شعر از طغرل، شاعر ایرانی، با استفاده از استعارهها و تصاویر زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، تقدیر، هستی و نیستی، و جستجوی معنا در زندگی میپردازد. شاعر از جام الست، قضا و قدر، و بحر ادب به عنوان نمادهایی برای بیان مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی استفاده میکند. در نهایت، شعر با آرزوی وصال و دریافت آئینهای از معانی به پایان میرسد.
رده سنی:
18+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربهی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۳۳
ساغر عیش ابد گر چه به دستم دادند
راه راحت همه از جام الستم دادند
کاروانان قضا و قدر از هشیاری
چون حنا بسته مرا بر کف مستم دادند
هر کجا باشم اگر بی اثر داغ نیم
شعله شوقم و بر خاک نشستم دادند
به سفالی نرسد ساز درست آئینم
چینی ام گر چه ز فغفور شکستم دادند
بود تحقیق عدم صورت امکان وجود
نیستی آئینه ای بود ز هستم دادند
صید مطلب نشود بسته قلاب هوس
ماهی بحر ادب گر چه به شستم دادند
خانه بر دوش خیالم به سخن همچو حباب
واژگونی همه از طالع پستم دادند
چه خوش است مصرع دریای معانی طغرل
وصل می خواستم آئینه به دستم دادند
راه راحت همه از جام الستم دادند
کاروانان قضا و قدر از هشیاری
چون حنا بسته مرا بر کف مستم دادند
هر کجا باشم اگر بی اثر داغ نیم
شعله شوقم و بر خاک نشستم دادند
به سفالی نرسد ساز درست آئینم
چینی ام گر چه ز فغفور شکستم دادند
بود تحقیق عدم صورت امکان وجود
نیستی آئینه ای بود ز هستم دادند
صید مطلب نشود بسته قلاب هوس
ماهی بحر ادب گر چه به شستم دادند
خانه بر دوش خیالم به سخن همچو حباب
واژگونی همه از طالع پستم دادند
چه خوش است مصرع دریای معانی طغرل
وصل می خواستم آئینه به دستم دادند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.