۲۱۶ بار خوانده شده
هر کجا آن شوخ گر صیدی به ابرو می زند
بسملش چون ماه نو بر چرخ پهلو می زند
دی به گلگشت چمن نخلش خرام آورد بار
قمری با یاد قدش امروز کوکو می زند
نرگس مست خدنگ انداز افسون ساز او
تیر آهو از ره وحشت به آهو می زند
سرو اگر در باغ بیند سرو آزاد تو را
یک قلم انگشت حیرت بر لب جو می زند
خاک پایت توتیای دیده هر کس نشد
دست حسرت از ندامت سخت بر رو می زند!
با دل صد چاک زیر نخل شمشادم کنون
شانه از مشاطه آن مه تا به گیسو می زند
پنجه دانشربا بگشاده از اوج کمال
طغرل ما صید معنی را چو تیهو می زند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بسملش چون ماه نو بر چرخ پهلو می زند
دی به گلگشت چمن نخلش خرام آورد بار
قمری با یاد قدش امروز کوکو می زند
نرگس مست خدنگ انداز افسون ساز او
تیر آهو از ره وحشت به آهو می زند
سرو اگر در باغ بیند سرو آزاد تو را
یک قلم انگشت حیرت بر لب جو می زند
خاک پایت توتیای دیده هر کس نشد
دست حسرت از ندامت سخت بر رو می زند!
با دل صد چاک زیر نخل شمشادم کنون
شانه از مشاطه آن مه تا به گیسو می زند
پنجه دانشربا بگشاده از اوج کمال
طغرل ما صید معنی را چو تیهو می زند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.