هوش مصنوعی:
متن داستان مردی را روایت میکند که به دلیل داشتن ریش بزرگ و بلند، در دریا غرق میشود. مردی دیگر به او توصیه میکند که ریش خود را کوتاه کند تا از این مشکل رها شود. اما مرد ریشدار معتقد است که ریشش بخشی از هویت اوست و نمیتواند آن را از دست بدهد. در ادامه، متن به مفاهیم عمیقتری مانند رهایی از وابستگیهای ظاهری و تمرکز بر مسائل معنوی و درونی اشاره میکند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از تمثیلها و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
حکایت ابلهی که در آب افتاد و ریش بزرگش وبال او بود
داشت ریشی بس بزرگ آن ابلهی
غرقه شد در آب دریا ناگهی
دیدش از خشکی مگر مردی سره
گفت از سر برفکن آن تو بره
گفت نیست آن تو به ره، ریش منست
نیست خود این ریش، تشویش منست
گفت احسنت اینت ریش و اینت کار
تو فروده اینت خواهد کشت زار
ای چو بز از ریش خود شرمیت نه
برگرفته ریش و آزرمیت نه
تا ترا نفسی و شیطانی بود
در تو فرعونی و هامانی بود
پشم درکش همچو موسی کون را
ریش گیر آنگاه این فرعون را
ریش این فرعون گیر و سخت دار
جنگ ریشاریش کن مردانهوار
پای درنه، ترک ریش خویش گیر
تا کیت زین ریش، ره در پیش گیر
گرچه از ریشت به جز تشویش نیست
یک دمت پروای ریش خویش نیست
در ره دین آن بود فرزانهای
کو ندارد ریش خود را شانهای
خویش را از ریش خود آگه کند
ریش را دستار خوان ره کند
نه به جز خونابه آبی یابد او
نه به جز از دل کبابی یابد او
گر بود گازر، نبیند آفتاب
ور بود دهقان، نیارد میغ آب
غرقه شد در آب دریا ناگهی
دیدش از خشکی مگر مردی سره
گفت از سر برفکن آن تو بره
گفت نیست آن تو به ره، ریش منست
نیست خود این ریش، تشویش منست
گفت احسنت اینت ریش و اینت کار
تو فروده اینت خواهد کشت زار
ای چو بز از ریش خود شرمیت نه
برگرفته ریش و آزرمیت نه
تا ترا نفسی و شیطانی بود
در تو فرعونی و هامانی بود
پشم درکش همچو موسی کون را
ریش گیر آنگاه این فرعون را
ریش این فرعون گیر و سخت دار
جنگ ریشاریش کن مردانهوار
پای درنه، ترک ریش خویش گیر
تا کیت زین ریش، ره در پیش گیر
گرچه از ریشت به جز تشویش نیست
یک دمت پروای ریش خویش نیست
در ره دین آن بود فرزانهای
کو ندارد ریش خود را شانهای
خویش را از ریش خود آگه کند
ریش را دستار خوان ره کند
نه به جز خونابه آبی یابد او
نه به جز از دل کبابی یابد او
گر بود گازر، نبیند آفتاب
ور بود دهقان، نیارد میغ آب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت عابدی که در زمان موسی مشغول ریش خود بود
گوهر بعدی:حکایت صوفیی که هرگاه جامه میشست باران میآمد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.