هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عاشقانه است که در آن شاعر با استفاده از تشبیهات و استعارههای زیبا، معشوقه خود را توصیف میکند. او از زیباییهای ظاهری معشوقه مانند لبهای شیرین، دندانهای درخشان، گونههای گلگون و موهای سیاه و خوشبو سخن میگوید. همچنین، شاعر به تأثیرات عاشقانهی نگاه و مژگان معشوقه اشاره میکند و او را بینظیر و فرمانروای زیبایی و قلوب میداند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مضامین عاشقانه و استفاده از تشبیهات و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابلدرک نباشد. همچنین، درک زیباییشناسی و ادبی این متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.
شمارهٔ ۱۶۷
ای غنچه دهن لب تو شکر
دندان تو همچو در و گوهر!
ای عارض تو حریر از گل
وی زلف سیاه تو معنبر!
ای نخل قدت برابر جان!
رخسار مهت به جان برابر!
چشمت به کرشمه ریخت خونم
مژگانت برم کشیده خنجر!
خوبان جهان فزون ولیکن
مانند تو کس ندیده دلبر!
خوبی به تو ختم عشق با من
این هر دو شد از قضا مقرر!
هم کشور حسن را امیری
هم ملک قلوب را تو صفدر!
شرمنده ز چهره نکویت
گر دیده همه بتان آذر
طغرل به حواله دو چشمت
در دشت فراق گشته ششدر
دندان تو همچو در و گوهر!
ای عارض تو حریر از گل
وی زلف سیاه تو معنبر!
ای نخل قدت برابر جان!
رخسار مهت به جان برابر!
چشمت به کرشمه ریخت خونم
مژگانت برم کشیده خنجر!
خوبان جهان فزون ولیکن
مانند تو کس ندیده دلبر!
خوبی به تو ختم عشق با من
این هر دو شد از قضا مقرر!
هم کشور حسن را امیری
هم ملک قلوب را تو صفدر!
شرمنده ز چهره نکویت
گر دیده همه بتان آذر
طغرل به حواله دو چشمت
در دشت فراق گشته ششدر
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.