هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از طغرل، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و عشق الهی است. او از خاکساری، تپش قلب، سکوت پرافتخار و گوهرهای تاج خود سخن میگوید. شاعر خود را مانند منصور حلاج میداند و از مشرق صبح سعادت درخواست یک دم حضور میکند. او به نخل قامت معشوق و سرو بالای او اشاره میکند و فکر بلند خود را در شعرش میتاباند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهٔ ادبی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۳۳
طرب پیمای عشقم خاکساریهاست معراجم
تپیدن ها بود طومار نبض سعی الحاجم
چراغم یافت آخر از خموشی سرفرازی ها
مرصع شد ز سنگ سرمه گویا گوهر تاجم
سفیر بلبل آهم چو نی گر ناله انگیزد
نیستان یک قلم آتش شود ز اخگر دهد باجم
به سعی گفتگوی او سرم در پای دار آمد
به فتوای محبت گوئیا منصور حلاجم
بیا ای مشرق صبح سعادت در برم یک دم
که من از بهر تشریف قدومت سخت محتاجم!
ازان روزی که نخل قامتت بشکست طوبی را
به سودای خیال سرو بالای تو دراجم
بلند است آنقدر فکر بلندم در سخن طغرل
تو پنداری که اندر تار و پود شعر نساجم
تپیدن ها بود طومار نبض سعی الحاجم
چراغم یافت آخر از خموشی سرفرازی ها
مرصع شد ز سنگ سرمه گویا گوهر تاجم
سفیر بلبل آهم چو نی گر ناله انگیزد
نیستان یک قلم آتش شود ز اخگر دهد باجم
به سعی گفتگوی او سرم در پای دار آمد
به فتوای محبت گوئیا منصور حلاجم
بیا ای مشرق صبح سعادت در برم یک دم
که من از بهر تشریف قدومت سخت محتاجم!
ازان روزی که نخل قامتت بشکست طوبی را
به سودای خیال سرو بالای تو دراجم
بلند است آنقدر فکر بلندم در سخن طغرل
تو پنداری که اندر تار و پود شعر نساجم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.