۱۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۴

وه که محرم در حریمش غیر و من اندر درم
شیوه دلبر گرینست چون ازین دل بر برم؟!

در مقام وصل بانگ بی محل دارد رقیب
می کند گوش خرد را صوت این انکر کرم

در ره عشق تو گشتم پادشاه عاشقان
مسند غم تختگاهم چهره اصفر فرم

در تمنای غبار نقش پایت خاک به
یابد از زل همای دولت ار افسر سرم

از هجوم داغ عشقت شد دلم آتش نصب
چون سمندر خو به آتش گیر زین مجمر مرم

آنقدر جمعیت شوقت سرشک ایجاد کرد
از هجوم اشک حسرت گشت تا بستر ترم

طغرل از قید سر زلفش کجا خواهم رسید
تا ابد در بوته غم سازد او اخگر گرم؟!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.