هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عاشقانه و ستایشآمیز است که در آن شاعر عشق و علاقهی خود را به معشوق با استفاده از تصاویر و استعارههای زیبا بیان میکند. او معشوق را به عنوان موجودی بینظیر و فرمانروای زیبایی توصیف میکند که دلها را اسیر خود کرده است. شاعر از قامت بلند، لبهای شیرین و دیگر ویژگیهای معشوق تمجید میکند و حتی حاضر است فدای او شود.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۲۸۳
ماه تمام من که منم مستمند تو
مرغ دلم فتاده به دام کمند تو
رفتار خویش کبک دری ترک می کند
بیند اگر خرام قد دلپسند تو
در ملک حسن خسرو فرمانروا توئی
دل نیست در جهان که نباشد به بند تو!
ای قامت بلند تو سرمشق دلبری
جانم فدای قامت بالا بلند تو!
نرد مفاخرت ز فلک می برد زمین
زیرا که محرم است به نعل سمند تو
قربان آن شوم که تو را آفریده است
در هر کجا بود سخن از چون و چند تو
لب های غنچه وا نشود گر روی به باغ
از شرم خنده لب شیرین ز قند تو
یاد از هوای سجده ابروت می کند
طغرل نکرده وهم ز تیغ پرند تو
مرغ دلم فتاده به دام کمند تو
رفتار خویش کبک دری ترک می کند
بیند اگر خرام قد دلپسند تو
در ملک حسن خسرو فرمانروا توئی
دل نیست در جهان که نباشد به بند تو!
ای قامت بلند تو سرمشق دلبری
جانم فدای قامت بالا بلند تو!
نرد مفاخرت ز فلک می برد زمین
زیرا که محرم است به نعل سمند تو
قربان آن شوم که تو را آفریده است
در هر کجا بود سخن از چون و چند تو
لب های غنچه وا نشود گر روی به باغ
از شرم خنده لب شیرین ز قند تو
یاد از هوای سجده ابروت می کند
طغرل نکرده وهم ز تیغ پرند تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.