هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند زلف سمنسا، نرگس شهلایی، و سرو سهی، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند عشق، فراق، و آرزوی وصال اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۸۲

برد دلم را ز ره زلف سمنسای او
کرد شهید نگه نرگس شهلای او

گشته به هم توأمان از خط کلک ازل
دست من و دامنش فرق من و پای او!

کی بود اندر زمین در خور او مسکنی؟!
منظر چشمم بود منزل و مأوای او!

گردن سرو سهی خم شده از انفعال
دیده مگر در چمن قامت زیبای او؟!

فرش خرام رهش چشم امیدم بود
تا نرسد بر زمین نقش کف پای او!

گر چه مسیحا به لب زنده کند مرده را
در فن احیاگری ره نبرد جای او!

هر که به روز آورد شام فراق تو را
گر نه به حالش کنی رحم بود وای او!

می شکند چون خزف قیمت در عدن
همچو سخن های من لعل شکرخای او!

باد تو را آفرین طغرل شاهین وطن
کردی تمام از سخن وصف سراپای او!
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.