هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که هر شب از فراق و هجران معشوق خود ناله و فغان میکند. شاعر از عشق تازه جوانی و رنجهای پیر ناتوان میگوید و توصیف میکند که چگونه هر شب به کوی معشوق میرود اما با بیمهری و طرد مواجه میشود. او از عشق و وفاداری خود سخن میگوید و اعلام میکند که با وجود همه بلاها، هر شب بر خاک آستان معشوق سر نیاز مینهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و رنجهای عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۶ - در طور مخدومی نورا
من وز هجر مهی ناله و فغان هر شب
فغان و ناله رساندن بآسمان هر شب
ز عشق تازه جوانی بگو چه گشت رسید
هزار جور باین پیر ناتوان هر شب
پی نظاره به کنجی نهان شوم که رود
ز بزم شه به سوی خانه آن خوان هر شب
به کوی او من و او هم به کوی دلبر خویش
ازو نهان من و او هم ز وی نهان هر شب
زمان زمان فکنم خویش را به کویش لیک
سگان برون فکنندم کشان کشان هر شب
حریف بزم تو خاصان مرا بس اینکه نهم
سر نیاز بر آن خاک آستان هر شب
بکوی او که هزاران بلاست ای فانی
نگفته ترک سر و جان مشو روان هر شب
فغان و ناله رساندن بآسمان هر شب
ز عشق تازه جوانی بگو چه گشت رسید
هزار جور باین پیر ناتوان هر شب
پی نظاره به کنجی نهان شوم که رود
ز بزم شه به سوی خانه آن خوان هر شب
به کوی او من و او هم به کوی دلبر خویش
ازو نهان من و او هم ز وی نهان هر شب
زمان زمان فکنم خویش را به کویش لیک
سگان برون فکنندم کشان کشان هر شب
حریف بزم تو خاصان مرا بس اینکه نهم
سر نیاز بر آن خاک آستان هر شب
بکوی او که هزاران بلاست ای فانی
نگفته ترک سر و جان مشو روان هر شب
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵ - اختراع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷ - در طور مخدومی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.