هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد هجران است. شاعر در این شب، خیال معشوق را در دل دارد و از فراق او رنج می‌برد. او از بی‌قراری، گریه‌های بی‌اختیار و دیوانه‌واری خود سخن می‌گوید و از ناصحان می‌خواهد که او را به حال خود بگذارند. شاعر همچنین از گذر عمر و بی‌توجهی کاروان عمر به غریبستان زندگی شکایت دارد و آرزو می‌کند که جانش از جسم حزین جدا شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل احساسات عمیق عاشقانه، درد هجران و مفاهیم پیچیده‌ای مانند گذر عمر و جدایی روح از جسم است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۴۷ - در طور مخدومی

به مستی در دلم گردد خیال روی یار امشب
که سازد هر زمان در گریه ام بی اختیار امشب

به حالم شمع را گر دل بسوزد گو سر خود گیر
که در هجران مرا تا صبحدم اینست کار امشب

خیال آن پری دارد بدان حالم که میخواهد
که رو بر کوه و صحرا آورم دیوانه وار امشب

تماشا را شده همسایگان بر بام ها حیران
که این مجنون دگر از گریه گشته بیقرار امشب

اگر آب سرشکم غرقه سازد ناصحا از پند
زبان کوتاه کن ما را دمی با ما گذار امشب

ملولم از حیاط ای دل عجب کز کاروان عمر
نخواهد بر غریبستان به عقبی بست بار امشب

مده جام شراب ای ساقی دوران که میخواهد
که از جسم حزین فرقت گزیند جان زار امشب

هزاران شب رسید ای فانی از هجران به روز اما
نه بیند روی روز ار خود بود چون من هزار امشب
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶ - در طور مخدومی نورا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸ - در طور خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.