هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن میگوید. او از دلبستن به معشوق، رنجهای عشق، و امید به وصال میگوید. همچنین، مضامینی مانند غربت، جفا، و فنا در شعر دیده میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۶۸ - ایضا له
کسیکه دل ز سر زلف مشکسای تو بست
امید جان به لب لعل جانفزای تو بست
غریب کوی تو شد دل بپرس گه گاهش
چرا که رخت سفر از وطن برای تو بست
نگر تموج خون خواست نقش بند ازل
چه نقش هاست که بر لعل گون قبای تو بست
کشای چشم ترحم به سوی مقتولت
که دیده از چمن دهر از جفای تو بست
به باغ وصل مکن دلکشای بیش ای گل
چو غنچه هر که گره در دل هوای تو بست
چراست پای تو خون مرغ نامه بر گویا
سپهر نامه خونین دلم به پای تو بست
به شام هجر چو پروانه سوختی فانی
مگر که شمع سپاه از پی فنای تو بست
امید جان به لب لعل جانفزای تو بست
غریب کوی تو شد دل بپرس گه گاهش
چرا که رخت سفر از وطن برای تو بست
نگر تموج خون خواست نقش بند ازل
چه نقش هاست که بر لعل گون قبای تو بست
کشای چشم ترحم به سوی مقتولت
که دیده از چمن دهر از جفای تو بست
به باغ وصل مکن دلکشای بیش ای گل
چو غنچه هر که گره در دل هوای تو بست
چراست پای تو خون مرغ نامه بر گویا
سپهر نامه خونین دلم به پای تو بست
به شام هجر چو پروانه سوختی فانی
مگر که شمع سپاه از پی فنای تو بست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹ - تتبع مولانا شاهی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.