هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم فراق و اندوه ناشی از آن سخن می‌گوید. او از دل تنهای خود می‌گوید که از فراق یار پر از تاریکی است و هر نفسی که می‌کشد، مشکل‌تر از قبل است. شاعر از ناتوانی دل خود در پرواز به سوی معشوق و غم‌های بی‌پایانش می‌نالد. همچنین، او از بی‌توجهی ساقی به رندان و ملامت‌های روزگار شکایت دارد. در نهایت، شاعر از هجران معشوق و طولانی شدن زمان دوری می‌گوید که برایش مانند سال‌ها می‌گذرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۵ - ایضا له

در دلم تیره گی از فرقت مشکین خالیست
که ازو هر نفسم آمده مشکل خالیست

مرغ دل کش نبود بال به سوی تو پرد
چه عجب از غم این دلشده فارغ بالیست

دود اندوه ملامت دل پر خون مرا
از غم طره مشکین عذار آلیست

از غم دهر به یک جام حمایت نکنی
ساقیا جانب رندان عجبت اهمالیست

صبح در دیر مغان مغبچه باده فروش
جام می داد صباحم چه همایون فالیست

بین سوی پیر زن عشوه گر دهر که چون
رستمانند زبونش چه عجایب زالیست

هجر آن ماه دو هفته کشدم ای فانی
«ما هم این هفته شد از شهر و به چشمم سالیست ».
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.