۲۲۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۴ - تتبع خواجه

از رفتن یارم بود آشوب قیامت
یارب مبرش جایی و دارش به سلامت

در هجر تو افتد به سرم انجم و گردون
ای شام فراق تو مرا روز قیامت

ای ساکن جنت گل اگر بر سر طوبی
مرئی نشدت بین سوی آن عارض و قامت

ای شیخ ریاضت کش اگر جانب رندان
تشریف نیاری بودت محض کرامت

هر دم ز خیال تو به خون در سخن افتم
گو عقل برو کاین ز جنون است علامت

چون بود تو نابود شد از برق تو ای دل
چه سود کنون از مژه باران ندامت

دل ز اندوه دوران همه اطراف جهان گشت
در گوشه میخانه شدش جای اقامت

بی وجد می ار شیخ درآمد به خرابات
گو خرقه و سجاده گرو کن به غرامت

فانی چو شدی جرعه کش حافظ و جامی
جمشید گدایی کند از جرعه جامت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳ - تتبع مخدومی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.