۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۹ - تتبع خواجه

بیا که عرصه میخانه عشرت آبادست
ز ساحتش خس اندوه رفته بر بادست

کتابه در عالیش این رقم کین در
بآنکه از دو جهان رو نتافت نکشادست

ز تاق مرتفعش این صدا رسید به گوش
«بیا که قصر امل سخت سست بنیادست »

به سوی مغبچه رندانش را خطاب که خیز
«بیار باده که بنیاد عمر بر بادست »

سرور نغمه گرش اینکه داد عیش دهید
به نقل و باده که کار زمانه بیدادست

سبو ز غلغل می کرده این ندا که بنوش
قدح که دیر کهن را بسی چو تو یادست

به جلوه ز آئینه جام چهره مقصود
که هست کشته باو چشم هر که افتادست

بدار ساقی ازان جام می که شد عمری
کز اشتیاق ویم کار آه و فریادست

که مست گشته کنم ترک خویش چون فانی
هرانکه مست خراب این چنین شد آبادست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸ - تتبع شیخ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.