هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وابستگی خود به خرابات و میکده سخن می‌گوید. او عشق به ماه و شمع را دلیل داغ‌های تازه خود می‌داند و زندگی در هجران را جرم می‌خواند. همچنین، او از عشق به بت‌های دیر و میکده یاد می‌کند و زهد را انکار می‌کند. در نهایت، باده را درمان حال تباه خود می‌داند.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن و سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و خرابات ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۰ - ایضا له

منم که کنج خرابات خانقاه منست
می صبوح زدن ورد صبحگاه منست

نبسته تیره گی کفر کله بر سر دیر
ز عشق مغچه بر چرخ دود آه منست

ز عشق ماه وشان داغهای تازه به بین
سراسر از اثر اختر سیاه منست

بجرم زندگی از هجر آن گل رعنا
حصار امن و امان من و پناه منست

برون ز میکده نایم که از حوادث چرخ
سرشک سرخ و رخ زرد عذرخواه منست

به دیر پیش بتی سجده آرزو دارم
خیال زهد ندارم خدا گواه منست

روم به میکده گاه خمار چون فانی
که باده دافع این حالت تباه منست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.