هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از فانی، شاعر ایرانی، بیانگر درد عشق و سوختن در آتش آن است. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند پروانه و شمع، شعله و ویرانه، به توصیف حالات درونی خود می‌پردازد. او از سوختن در عشق، هجران، و دیوانگی می‌گوید و در نهایت، خود را عریان و ذلیل در میکده می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۰ - تتبع خواجه

دل چو پروانه ز شمع رخ جانانه بسوخت
وه چه پروانه که از شعله او خانه بسوخت

موی خال تو بران شعله عارض عجب است
نشود سبز چو هر گه به زمین دانه بسوخت

عشق در سینه ام افتاد کزان سوخت دلم
آتش افتاد به ویرانه که دیوانه بسوخت

شوق در هجر نشد دفع و به دل آتش زد
شمع را شب بنشاندند و ازان خانه بسوخت

خرقه پر می شد و در خلوتم افتاد آتش
شعله در رخت در افتاد که کاشانه بسوخت

شعله شمع رخت شاند به خاک سیهم
گرم خاکیست چو بال و پر پروانه بسوخت

ماند عریان و ذلیلم که ز جرم تو به
پیر میخانه مرا خرقه به جرمانه بسوخت

فانی ار دردکش میکده شد نیست عجب
باده پالاش چو از آتش میخانه بسوخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹ - در طور خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.