۲۱۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۷ - تتبع خواجه

گفتم شراب لعل تو یاقوت احمر است
یاقوت و لعل نیست ندانم چه جوهر است

طوبی برابر قدت ار گوید اهل زهد
گفتن بود گیاه به طوبی بر ابر است

ماییم در حریم خرابات و جام می
محروم آنکه طالب فردوس و کوثر است

بنگر گدای میکده بر کف کهن سفال
همچون شهی که در کف او ساغر زر است

ای میفروش خرقه چو شد رهن می کنون
جام دگر بیار که نوبت به دفتر است

ای شیخ اگر بدیر فنا بگذری شبی
جز شید و حیله هر چه تو خواهی میسر است

جامی چو دو کشی بودت عالم دگر
از رنج عالم ای که ضمیرت مکدر است

مرغی که هست طایر بستان لامکان
کی قبض و بسطش از اثر چرخ و اختر است

از خود گذشت فانی و عشق بتی گزید
زان رو که بت پرست نکوتر ز خود پرست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶ - نعت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.