۲۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲ - مخترع

باز دل تفرقه در توبه و طامات انداخت
ساغر می زده خود را به خرابات انداخت

این طرف غلغله از خیل خرابات افکند
آن طرف دغدغه در اهل مناجات انداخت

هادیش همت رندان شد اگر نی خود را
که تواند بدر از آن همه آفات انداخت

سر که انداخت بر پیر خرابات مغان
نه به تکلیف که از فخر و مباهات انداخت

شکر مستی می عشق حریفی که بگفت
دور از رنج خمارش به مکافات انداخت

بنده مغبچه باده فروشم که نظر
طرف دردکشان بهر مراعات انداخت

پیر دیرو کرمش دید چو فانی دیگر
دیده کی بر روش شیخ و کرامات انداخت؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.