۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۳ - تتبع شیخ

باشدم خرمی از هر چه درین عالم ازوست
از غمش نیز دلم شاد بود کین هم ازوست

نبود هیچ تفاوت ز نشاط و غم دهر
به وصالم چو نشاط و به فراقم غم ازوست

زخم هجرش به دلم مرهم وصلش بر وی
خوشم آید که مرا زخم ازو مرهم ازوست

جان اگر رفت و غم ودست به جایش بنشست
از چه خوشحال نباشم مگر اینم کم ازوست؟

نیستم آدمی ارشاد نباشم ز غمش
چون غم و شادی انواع بنی آدم ازوست

از غم یار ملولم اگرم باده دهد
نه ز می خرمیم دان که دلم خرم ازوست

فانیا ماتم و سور همه یکسانست ازانک
سور در وصلم ازو هجر چو شد ماتم ازوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲ - تتبع مخدومی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴ - تتبع مخدوم در طور خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.