هوش مصنوعی:
شاعر در این متن بیان میکند که خوشحالی و غم او همگی از معشوق است و تفاوتی بین شادی و غم نمیبیند، زیرا هر دو از جانب معشوق هستند. او از درد هجران و مرهم وصال سخن میگوید و تأکید میکند که حتی غم معشوق برایش شیرین است. شاعر همچنین اشاره میکند که انسان بدون غم و شادی معنا ندارد و همهچیز از معشوق است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عمیق ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۱۳ - تتبع شیخ
باشدم خرمی از هر چه درین عالم ازوست
از غمش نیز دلم شاد بود کین هم ازوست
نبود هیچ تفاوت ز نشاط و غم دهر
به وصالم چو نشاط و به فراقم غم ازوست
زخم هجرش به دلم مرهم وصلش بر وی
خوشم آید که مرا زخم ازو مرهم ازوست
جان اگر رفت و غم ودست به جایش بنشست
از چه خوشحال نباشم مگر اینم کم ازوست؟
نیستم آدمی ارشاد نباشم ز غمش
چون غم و شادی انواع بنی آدم ازوست
از غم یار ملولم اگرم باده دهد
نه ز می خرمیم دان که دلم خرم ازوست
فانیا ماتم و سور همه یکسانست ازانک
سور در وصلم ازو هجر چو شد ماتم ازوست
از غمش نیز دلم شاد بود کین هم ازوست
نبود هیچ تفاوت ز نشاط و غم دهر
به وصالم چو نشاط و به فراقم غم ازوست
زخم هجرش به دلم مرهم وصلش بر وی
خوشم آید که مرا زخم ازو مرهم ازوست
جان اگر رفت و غم ودست به جایش بنشست
از چه خوشحال نباشم مگر اینم کم ازوست؟
نیستم آدمی ارشاد نباشم ز غمش
چون غم و شادی انواع بنی آدم ازوست
از غم یار ملولم اگرم باده دهد
نه ز می خرمیم دان که دلم خرم ازوست
فانیا ماتم و سور همه یکسانست ازانک
سور در وصلم ازو هجر چو شد ماتم ازوست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲ - تتبع مخدومی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴ - تتبع مخدوم در طور خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.