۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۴ - تتبع مخدوم در طور خواجه

بیا که پیر مغان در سبو شراب انداخت
هوای مغبچه دلها در اضطراب انداخت

نه ساقی از خوی رخسار خود چکاند به جام
پی نشاط دل من به می گلاب انداخت

بجست اهل طرب را پی نشاط صبوح
ولی چو دید مرا خویشرا به خواب انداخت

ز چرخ کار به جز تاب و پیچ نیست خوش آن
که پیکرش را به گرداب می به تاب انداخت

گهی فغان که کند ابر لرزه دان به یقین
که آه سرد من آن لرزه در سحاب انداخت

اگر نه رند ز جلاد غم گریخته بود
چرا به میکده خود را بصد شتاب انداخت

چه غم ز خاک مذلت چو خویش را فانی
به خاک درگه شاه فلک جناب انداخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳ - تتبع شیخ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵ - مخترع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.