هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به زیبایی از شراب، عشق و رندی سخن می‌گوید. شاعر با اشاره به پیر مغان و ساقی، از اضطراب دل‌ها و نشاط ناشی از می‌گفت‌وگو می‌کند. او از رهایی از غم و رسیدن به آرامش در کنار معشوق یا شاه فلک سخن می‌گوید و با تصاویری مانند ابر لرزه‌دان و گرداب، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد. با این حال، برای نوجوانان بالای 16 سال که با ادبیات کلاسیک آشنا هستند، می‌تواند آموزنده و الهام‌بخش باشد.

شمارهٔ ۱۱۴ - تتبع مخدوم در طور خواجه

بیا که پیر مغان در سبو شراب انداخت
هوای مغبچه دلها در اضطراب انداخت

نه ساقی از خوی رخسار خود چکاند به جام
پی نشاط دل من به می گلاب انداخت

بجست اهل طرب را پی نشاط صبوح
ولی چو دید مرا خویشرا به خواب انداخت

ز چرخ کار به جز تاب و پیچ نیست خوش آن
که پیکرش را به گرداب می به تاب انداخت

گهی فغان که کند ابر لرزه دان به یقین
که آه سرد من آن لرزه در سحاب انداخت

اگر نه رند ز جلاد غم گریخته بود
چرا به میکده خود را بصد شتاب انداخت

چه غم ز خاک مذلت چو خویش را فانی
به خاک درگه شاه فلک جناب انداخت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳ - تتبع شیخ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵ - مخترع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.