۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۶ - تتبع مخدوم

قدح به خلوت یارم بهانه ای باشد
مرادم از دو سرا کنج خانه ای باشد

ز تیر عشق تو زخمی به سینه میخواهم
که هر کجا روم از تو نشانه ای باشد

غرض ازینکه بهر آستانه مالم روی
به چشم روشنی از آستانه ای باشد

ز ماه روی تو آن خال شد مراد دلم
ز خرمنی غرض مور دانه ای باشد

شرار شعله عشقت نه برق باشد و بس
که از وی آتش دوزخ زبانه ای باشد

گه خرام سمندت که تک زنم در پیش
به فرقم آرزوی تازیانه ای باشد

مراد فانی ازین رنج بیکرانه خلق
همین که از همه مردم کرانه ای باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷ - اختراع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.