هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و وصال معشوق سخن می‌گوید. او از بوی خوش خاک کوی معشوق، اسارت دل‌شدگان، و شیرینی دهان معشوق یاد می‌کند. همچنین، به قتلگاه عشاق و شوق دیدار شاه (معشوق) اشاره می‌کند. در پایان، شاعر از روزگار خوش وصل و حضور معشوق در خیال و ضمیر خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند "قتلگاه عشاق" ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۵۱ - تتبع شیخ

ز خاک کوی تو بوی عبیر میآید
که سوی دلشدگان دلپذیر می آید

شهی که ملک جهان را به ظلم کردی اسیر
هنوز ناشده سویت اسیر میآید

حلال گشت به چشم تو خون من گرچه
هنوز از دهنت بوی شیر می آید

به کوی عشق که خود قتلگاه عشاق است
کآن طرف ز اسیران نفیر میآید

همی پرد ز طرب چشمم ای فلک هش دار
مگر که شاه به سوی فقیر میآید

چه روزگار نکو بود وصل ای فانی
که گه گهم به خیال و ضمیر میآید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.