هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر رهایی از غمهای دنیوی و پناه بردن به عشق و مینوشی است. شاعر با اشاره به گدا و دیر، نشان میدهد که گدایی که از جام جم بهرهمند است، از شاه زمان بینیاز است. او رندی و تهمت را بهانهای برای رسیدن به حقیقت میداند و کعبه را در دیر میجوید. شعر با دعوت به میکده و غمگساری پایان مییابد، جایی که میتوان از جفای زمانه رها شد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و پیچیدهای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشارههایی به مینوشی و رندی وجود دارد که مناسب گروههای سنی بالاتر است.
شمارهٔ ۱۶۳ - تتبع خواجه
گدای دیر ز شاه زمان چه غم دارد
که از سفال خرابات جام جم دارد
منش به تهمت رندی جزا دهم بر عکس
به زهدم آنکه درین دیر متهم دارد
ردای سرخ ز می بر سر عصا بندم
گدا که غرقه به می شد چنین علم دارد
نظر به کعبه مقصود باشدم از دیر
چرا که روزنه ای جانب حرم دارد
بیا به میکده و غمگساری از می بین
اگر دلت ز جفای زمانه غم دارد
نشانی از دهنش یابد آنکه چون فانی
هوای نیستی اندر ره عدم دارد
که از سفال خرابات جام جم دارد
منش به تهمت رندی جزا دهم بر عکس
به زهدم آنکه درین دیر متهم دارد
ردای سرخ ز می بر سر عصا بندم
گدا که غرقه به می شد چنین علم دارد
نظر به کعبه مقصود باشدم از دیر
چرا که روزنه ای جانب حرم دارد
بیا به میکده و غمگساری از می بین
اگر دلت ز جفای زمانه غم دارد
نشانی از دهنش یابد آنکه چون فانی
هوای نیستی اندر ره عدم دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.