۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۲ - تتبع خواجه

هوای می به سر هر که چون حباب رود
عجب نباشد اگر در سر شراب رود

چو بخت خفته سوی ما به صد حیل آمد
ولی چو عمر گرامی به صد شتاب رود

ز بیدلان همه شب بشنود فسانه دل
چو نوبت من بیدل رسد به خواب رود

نظر فکنده باغیار لب مگز پنهان
روا مدار که بر جان من عذاب رود

چو رند میکده روشن درون بود چه عجب
که در درونش می همچو آفتاب رود

خوش آنکه صبح به دیر مغان ز مخموری
خراب آید و شام از قدح خراب رود

خمار در لبش افکند اضطراب چه عیب
اگر به میکده فانی به اضطراب رود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱ - تتبع حضرت شیخ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.