۲۲۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۱ - تتبع خواجه

چند دل را غم و اندیشه دنیا ببرد
می صافی مگر این تیره گی ما ببرد

بام دیرم ز پی کسب هوا به که فلک
بزم عیشم ز بر بام مسیحا ببرد

چند آن مغبچه از دیر برون آمد مست
نقد هوش از دل بی صبر و شکیبا ببرد

دل بی عشق هلاکست چه باشد که از غیب
قابلی جلوه کند وین دل ما را ببرد

کافر من بود آن نوع که تا در پیشیش
برهمن نام بت و دیر و چلیپا ببرد

کس اگر جا همه در کعبه کند چونکه ز دید
سیل می موج زن آید دلش از جا ببرد

خاطر نازک آنشوخ نرنجد فانی
به که از کوی وی این یا رب و غوغا ببرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.