۲۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۰ - تتبع خواجه

اقبال ره بکوی مغانم نمیدهد
ادبار آنچه طالب آنم نمیدهد

گویا نیافتست ز مطلوب کس خبر
زانکس به جستجوی نشانم نمیدهد

از نقد جان بهاش گرانست عجب مدان
گر می فروش رطل گرانم نمیدهد

یک بوسه ام ازان کف پا وعده کرد لیک
بر پاش تا که جان نفشانم نمیدهد

دارالامان میکده با من نشان دهید
کز رنج و غصه دور امانم نمیدهد

از وصل او مراد دلم وعده کرد چرخ
دارم امید اگر چه که دانم نمیدهد

آئین عشق ناطقه را لال بودنست
فانی از آن مجال امانم نمیدهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.