هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر عشق پایدار و وفاداری شاعر به معشوق و میخانه است. شاعر از غم و دیوانگی خود میگوید و اشاره میکند که دلش همچنان درگیر همان عشق و مستی گذشته است. او از ناامیدی در یافتن راهنمایی از پیران طریقت سخن میگوید و در نهایت، به میخانه پناه میبرد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مینوشی و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۸۸ - تتبع خواجه
در سرم ذوق می عشق همان است که بود
سر همان خاک ره دیر مغان است که بود
چون نشان پرسیم از دل که به صحرای فنا
به همان قاعده بی نام و نشان است که بود
غمم از حد متجاوز شده از مخموری
که باین غمزده ساقی نه چنان است که بود
دل دیوانه بود شاد که آن رشک پری
همچنان از نظر غیر نهان است که بود
کی تواند دلم از دیر مغان بیرون شد
که همان مغبچه ای را نگران است که بود
دست در دامن پیران طریقت چه زنم
که دلم واله آن طرفه خوان است که بود
فانی اش جست به میخانه و گفتند که هست
لیکنش در دل دیوانه گمان است که بود
سر همان خاک ره دیر مغان است که بود
چون نشان پرسیم از دل که به صحرای فنا
به همان قاعده بی نام و نشان است که بود
غمم از حد متجاوز شده از مخموری
که باین غمزده ساقی نه چنان است که بود
دل دیوانه بود شاد که آن رشک پری
همچنان از نظر غیر نهان است که بود
کی تواند دلم از دیر مغان بیرون شد
که همان مغبچه ای را نگران است که بود
دست در دامن پیران طریقت چه زنم
که دلم واله آن طرفه خوان است که بود
فانی اش جست به میخانه و گفتند که هست
لیکنش در دل دیوانه گمان است که بود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷ - تتبع میر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۹ - در طور خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.