هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به مفاهیمی مانند فنا، عشق، و رهایی از خود اشاره دارد. شاعر از تجربیات عرفانی خود سخن می‌گوید و به اهمیت رهایی از تعلقات دنیوی و پیوستن به حقیقت هستی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است نیاز به دانش پیشینه‌ای از ادبیات عرفانی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۸۹ - در طور خواجه

صوفی ز میم واقف اسرار نهان کرد
من نیز چو نوشم به کنم آنچه توان کرد

جاوید سرافراز شد آنکس که سر خود
در دیر فنا خاک ره پیر مغان کرد

از خوابگه آمد بدرو گشت قیامت
دل را که ز غرب آمده خورشید گمان کرد

پیر عجب آمد می دوساله که هر پیر
کش همدم او یک دو نفس گشت جوان کرد

بر سوگ عروسان چمن ابر بهاری
چون صرصر دی دید به صد لرزه فغان کرد

گفتم به دل افغان بکنی چونش به بینی
هر چیز که گفتم نکنی دید و همان کرد

قطع ره هستی که عجب دور و دراز است
فانی نه گر از خویش برون رفت چسان کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.