۲۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۲ - تتبع خواجه

دل اگر میل سوی ساغر صهبا میکرد
بهر عکس رخ آن ساقی زیبا میکرد

آن چه روی است که چون عکس به می میانداخت
عکس خورشید در آب خضر افشا میکرد

همچو می مست و چو آن عکس همی شد بی خود
هر که آن عکس در آن باده تماشا میکرد

بود او مهر فلک رتبه و ما خاک زمین
خاک از مهر چه سان وصل تمنا میکرد

بنده پیر مغانیم که با مغبچه اش
بزم در دیر فنا بهر دل ما میکرد

کافر شوخ گه ساغر دور اندر بزم
نقد ایمان دو صد غمزه یغما میکرد

وقت را دار غنیمت که خطا بود که شیخ
نقد امروز پی نسیه فردا میکرد

رفت فانی طرف دیر به سجاده سحر
شام تبدیل به زنار و چلیپا میکرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.